۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹

«هوشنگ ابتهاج» و شعری درباره اعدام

برای روزنبرگ‌ها

خبر کوتاه بود:
ـ «اعدامشان کردند.»
خروش دخترک برخاست.
لبش لرزید.
دو چشم خسته‌اش از اشک پُر شد،
گریه را سر داد . . .
و من با کوششی پُر درد، اشکم را نهان کردم.

ـ چرا اعدامشان کردند؟
می‌پرسد ز من با چشم اشک‌آلود،
چرا اعدامشان کردند؟

ـ عزیزم، دخترم!
آنجا، شگفت‌انگیز دنیایی است:
دروغ و دشمنی فرمانروایی می‌کُند آنجا.
طلا: این کیمیای خونِ انسان‌ها
خدایی می‌کُند آنجا.
شگفت‌انگیز دنیایی که همچون قرن‌های دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان دامن‌آلوده‌ست.
در آنجا حق و انسان حرف‌های پوچ و بیهوده‌ست.
در آنجا رهزنی، آدم‌کُشی، خون‌‌ریزی آزادست،
و دست‌و پای آزادی‌ست در زنجیر . . .

عزیزم، دخترم!
آنان
برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی اعدامشان کردند!

و هنگامی که یاران،
با سرود زندگی بر لب،
به‌سوی مرگ می‌رفتند،
امیدی آشنا می‌زد چو گُل در چشمشان لبخند.
به‌شوق زندگی آواز می‌خواندند.
و تا پایان به‌راه روشن خود باوفا ماندند.

عزیزم!
پاک کُن از چهره اشکت را، ز جا برخیز!
تو در من زنده‌ای، من در تو: ما هرگز نمی‌میریم.
من و تو با هزاران دگر،
این راه را دنبال می‌گیریم.
از آنِ ماست پیروزی.
از آنِ ماست فردا، با همه شادی و بهروزی.

عزیزم!
کار دنیا رو به آبادی‌ست.
و هر لاله که از خون شهیدان می‌دمد امروز،
نوید روز آزادی‌ست.

تهران، 30 خرداد 1332
هوشنگ ابتهاج (هـ . الف. سایه)


از مجموعه «یادگار خون سرو»


سرودۀ «برای روزنبرگ‌ها را با صدای شاعر بشنوید!
موسیقی: بتهوون، اورتور اگمنت
منبع: پرند

۳ نظر:

  1. سلام داداش دانلود این فایل که کاری نداره روی گزینه دانلود کلیک کن و در صفحه ای که باز میشه روی Save file to your PC: click here کلیک کن هیچ نرم افزاری هم نمی خواد پسوردشم که نوشتم.یاعلی

    پاسخحذف
  2. نامۀ لادینی

    می کشی تاکه خدا اجر جمیلت بدهد
    وبهشتش را پاداش جزیلت بدهد
    بت شکستی و به پندار غلط غلتیدی
    که خداوند کریم اجر خلیلت بدهد
    من یقین دارم صد بار شود کعبه خراب
    نیم ثانیه اگر لشکر فیلت بدهد
    نه هزاره است و نه تاجیک و نه ازبک ککافر
    کفر خواندی، مگر ابلیس دلیلت بدهد
    مطمئن باش، خدا نامۀ لادینی را
    به کف دست تو و هر چه وکیلت بدهد
    این قدر عربدۀ مرگ مکش، نزدیک است
    که طوفانکدۀ سینۀ نیلت بدهد
    عاقبت موزۀ تاریخ ستم، عبرت را ب
    مومیایی زده ورنگ فسیلت بدهد

    خاک خورشید، تماشاکدۀ کوران نیست
    تابه کی سرمه به چشمان علیلت بدهد؟
    چه چراگاه و چه گوساله ستان ساخته ای
    تا طویله است وطن عمر طویلت بدهد

    پاسخحذف