۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹

در برابر اعدام کردها سکوت نکنیم تا جشن کودتاگران تکمیل شود

مسیح علی نژاد :
در آستانه خرداد، ماه اعتراض، ماه متولد شدن جنبش اعتراضی ایران، باز کردها قربانی شدند. باز کردها اعدام شدند. طبق معمول خبر این اعدام ها را هم خبرنگاران خبرگزاری فارس سحرگاه امروز در راستای وظیفه خبررسانی شان، اینگونه تنظیم کرده اند:
به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی و مهدی اسلامیان، پنج تن از گروهکهای ضد انقلاب که در عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشتند سحرگاه امروز یکشنبه در زندان اوین به دار مجازات آویخته شدند.
در آستانه خرداد و سالگرد خیزش عظیم مردم ایران در اعتراض به کودتای انتخاباتی هستیم و در این میان حاکمیت ایران باید ضرب شصتی به جامعه نشان می داد. باید رعب و وحشتی در دل معترضان ایجاد می کرد. اعدام کسانی به نام انجمن پادشاهی و اینک گروه تروریستی آسان ترین و کم هزینه ترین راه برای نشان دادن اقتدار دستگاه قضایی ایران است. اما در کدام دستگاه عادل، اتهامات دو اعدامی منسوب به انجمن پادشاهی و اقدامات تروریستی این پنج کرد اعدام شده ثابت شده بود؟
در دستگاه قضایی غیرمستقل ایران، وقتی برای روزنامه نگاران و معلمان و حتی کارگر ساده یک بقال به حکم اقدام علیه امینت ملی حکم طولانی مدت زندان صادر می کنند، تردید کنیم که برای برادران و خواهران کرد ما به جرم بمب گذاری و ترور، حکم اعدام صادر کرده باشند.
وقتی برای تعداد بی شماری از افغان ها به جرم اخلال در امنیت ملی حکم اعدام صادر می کنند بی آنکه حتی یک بار خبری از دادگاه آنان در اختیار افکار عمومی قرار گیرد باور نکنیم که دادگاه ها کردها بی هیچ انگیزه مسمومی صورت گرفته باشد.
وقتی سران جنبش سبز به کرات اعلام کردند قوه قضاییه غیرمستقل است، فاسد است، یعنی صدور احکام برای کردها و اعضای انجمن پادشاهی در دل این دستگاه قضایی نیز صرف نظر از دیدگاه ها و وابستگی های فکری شان، مردود و فاسد است. نمی شود یک دستگاه قضایی را فاسد اعلام کنیم ولی برخی از احکام آن را بپذیریم و هیچ نگوییم و یا حتی سکوت کینم. وقتی برای صدور احکام غیر قانونی دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی مان همدل می شویم باید بار دیگر در صدور احکامی که با انگیزه های سیاسی از این دستگاه قضایی صادر می شود باید با همان همدلی ها و همبستگی های همیشه، ایجاد تردید کرد.
کاش بار دیگر و اینبار پررنگ تر از اعتراض همگانی که نسبت به اعدام دو عضو منسوب به انجمن پادشاهی صورت گرفت، ، همه گروهها تردید به این اعدام ها را با صدای بلند فریاد کنند بی هیچ تزلزل و ترسیدن از انگ های بعد از این که تا بوده همین بوده . اتهامات بزرگ را برای همین بر گرده اعدامیان آویزان می کنند تا مردم و سیاستمداران به آسانی نتوانند داد دفاع سر دهند.
کاش این اعدام هایی که سحرگاه و بی صدا در زندان ایران رخ داده است ما را تا همیشه بی صدا نگاه ندارد. معلوم است که حاکمیت با اعدام پنج کرد که آنان را وابسته به گروه تروریستی معرفی کرده است به آسانی می خواهد در آستانه خرداد، جنبش سبز را در دامی دوباره بیاندازد و بعد اگر جنبش سبز اعدام ها را محکوم کرد، آنگاه با منتسب ساختن جنبش به گروههای تروریستی، راه سرکوب جنبش را آسان تر کند. ولی در این دام کهنه گرفتار شدن رسم نیست. این رسم همیشگی حاکمیت است که با انگ ها و اتهامات بزرگ راه را برای دفاع می بندد، زبان ها را در کام نگاه می دارد. باید بی نگرانی از اتهامات همیشگی، این اعدام ها که حاصل یک روند بیمار و غیرقانونی در همان دستگاه غیرمستقل قضایی است را محکوم کرد تا هراس از خرداد و اطمینان به سکوت جنبش، حاکمیت را میان تردید ها و سکوت های مان وادار به قربانی کردن شهروندان دیگرمان نکند.
در تلویزیون جمهوری اسلام اینک تبلیغات این اعدام به گونه ای است که خیلی از روستاییان و مردم معمولی ایران تقریبا ایمان دارند که اگر فرزاد کمانگر یا شیرین علم هولی، اعدام نمی شدند، فردا تمام مدارس ایران را با بمب گذاری ویران می کردند و فرزندانشان را شهید.
می ترسم از روزی که همین دستگاه قضایی وقتی سکوت ما را دید چنان بر این توطئه خود مغرور شود که به مردم معمولی شهر بباوراند که اگر روزنامه نگاران و معلمان و فعالان حقوق بشری که این روزها در زندان هستند هم آزاد باشند، آنها نیز شهر و خانه مردم را به آتش می کشند.
در قاموس من نمی گنجد حاکمیتی که به تمام دنیا می گوید هیچ کس به خاطر بیان دیدگاهش در زندان نیست، هیچ کس برای اعتراض در زندان نیست و فقط کسانی که ماشین ها و امکان عمومی را آتش زده اند، زندانی شده اند، در مورد برادران و خواهران کرد من هم راست می گوید. در ذهن ام نمی گنجد کسانی که مسعود علی محمدی استاد فیزیک را ترور کرده اند، و بعد جنازه بی جان اش را دزدیده اند و برایش مرثیه راه انداخته اند تا دیگران را متهم به ترورکنند، خودشان به نام کردها بمب گذاری نکنند تا راهی برای ساکت کردن و سرکوب کردن بیابند.
حاکمیتی که از میان صدها شهید و کشته شدگان روزهای اعتراض به انتخابات نه تنها یک قاتل را دادگاهی نکرده است بلکه خود جنبش را متهم کرده است به اینکه ماشین نیروی انتظامی را دزدیده اند و از روی یکی دیگر از اعضای جنبش رد شده اند، برایش کاری ندارد که در خلاء رسانه ای از تبلیغات تلوزیونی و نمازجمعه ای و امکانات آموزشی مدارس بهره بجوید تا ایران و کردستان را روبروی هم قرار دهد. قوم ها را علیه هم نگاه دارد.
ما را ملتی سرشار از بدبینی و کینه نگاه داشته اند در این سالها و در نظام آموزشی بیمارمان سالهاست که به زمین و زمان تردید داریم. برای همین است که وقتی جنبشی با آن عظمت در ایران شکل می گیرد، کردها سکوت می کنند، ترک ها سکوت می کنند و بعد وقتی کردها را سحرگاه به صف می کنند و از دروازه شهر آویزان می کنند ما چه می کنیم؟ ما هم سکوت می کنیم؟ ما هم در دفاع تردید می کنیم؟ همانگونه که کشته شدن صدها نفر در جریان اعتراضات پس از انتخابات چندان موجی در کردستان ایجاد نکرد، اعدام کردها هم موجی در خیابان های تهران و باقی شهرهای ایران ایجاد نمی کند؟
این روزها بازار صدور حکم اعدام کردها و افغان ها در ایران داغ است. آنان که از سکوت ما در برابر هم، پروار می شوند چه کسانی هستند؟ همان دستگاه ناسالم قضایی و همان حاکمیتی که ذهن ملت اش را سرشار از سوء تفاهم های تاریخی می خواهد.
اگرچه ما را ملت متکبر و نژاد پرستی معرفی می کنند اما ما ملت متکبری نیستیم، نه در برابر کردها و نه حتی در برابر افغان ها. ما فقط همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی می خواهد سالهاست که با سوء تفاهمی عمیق به هم نگاه می کنیم و هر کدام در برابر مرگ دیگری سکوت می کنیم.
کاش جنبش این سکوت را بشکند تا جشن حاکمیت برای مرگ معترضان متکثر تکمیل نشود.
پی نوشت:
برادر فرزاد کمانگر : اینها که سراپایشان دروغ است کاش خبر اعدام برادرم هم دروغ بود
جرس، مسیح علی نژاد: خانواده و وکیل فرزاد کمانگر خبر اعدام اعلام کرده اند که خبر اعدام فرزاد را از طریق اخبار منتشر شده دریافت کرده اند.
برادر فرزاد کمانگر در گفتگو با خبرنگار جرس ضمن ابراز تاثر و تاسف شدید از اینکه خبر مرگ یک عزیز را باید از خبرگزاری ها شنید می گوید: اینها که سراپا دروغ هستند کاش خبر اعدام برادرم هم دروغ باشد.
مهرداد کمانگر ضمن اعلام بی خبری از وضعیت برادرش می گوید ما از دیروز هیچ تماسی با فرزاد نداریم و امروز ما هم از خبری که فارس و سایت ها منتشر کرده اند فهمیده ایم که فرزاد را اعدام کرده اند ولی کاش خبر درست نباشد.
وی ادامه داد: از صبح که خبر را شنیده ام به همه جا زنگ زده ام. ولی هیچ کس جواب مان را نمی دهد.
برادر فرزاد کمانگر ضمن اشاره به تماس خود با مسولان پرونده فرزاد در وزارت اطلاعات، با بیان اینکه وزارت اطلاعات استان می گوید پرونده فرزاد را به دادستانی منتقل کرده ایم می گوید: اگر کشور ما قانون داشت الان فرزاد اعدام نمی شد، اگر عدالت وجود داشت نباید فرزاد را اعدام می کردند ویا حداقل کسی به ما خبر می داد که الان فرزاد کجاست. نزدیک به یک ساعت است که همه از تهران به ما خبر می دهند و ما خودمان خبر نداریم که فرزاد مان کجاست. زنده است، اعدام شده است یا نمی دانم در کشور چه خبر است، قانون کجاست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا از طریق نماینده های کرد در مجلس شورا اسلامی پیگیر وضعیت فرزاد بوده اند می گوید: به نماینده مجلس مان هم زنگ زده ام. همه مثل هم هستند و هیچ کاری نمی کنند. می گویند آنها هم خبر را از خبرگزاری ها شنیده اند. شما بگویید ما چه کار کینم؟
مهرداد کمانگر می گوید: من جرات نمی کنم خبر اعدام فرزاد را به مادرم بگویم. اگر این کشور قانون داشت من الان شرمنده مادرم نبودم. نمی دانم به مادرم چه بگویم. چشم انتظار آقای بهرامیان وکیل فرزاد هستیم . او را به دادستانی فرستاده ایم تا خبر واقعی را برایمان بیاورد. همه امیدم فقط همین است که خبر راست نباشد چون اصلا به خانواده هیچ اطلاعی نداده بودند. .
برادر فرزاد کمانگر که با صدایی گرفته حرف می زد قادر به ادامه گفتگو نبود.
از طرفی بهرامیان وکیل فرزاد می گوید: از اعدام موکل خودم بی اطلاع هستم وبرای اطلاع از صحت خبر به دادستانی تهران مراجعه خواهد کرد.
بر اساس آخرین گزارش ها: مسولان زندان اوین با قطع تلفن های این زندان از دو روز گذشته اقدام به اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی فرزاد کمانگر فرزند باقی، علی حیدریان فرزند احد، فرهاد وکیلی فرزند محمد سعید، شیرین علم هولی فرزند خدر و مهدی اسلامیان فرزند محمد نمودند.
خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران خبر داده است ، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی و مهدی اسلامیان، پنج تن از گروهکهای ضد انقلاب که در عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشتند سحرگاه امروز یکشنبه در زندان اوین به دار مجازات آویخته شدند.
این احکام در حالی به اجرا درآمد که پرونده سه تن از متهمان این پرونده در مرحله بازنگری (اعمال ماده ۱۸) قرار داشت و همچنین هیچ یک از وکلا و خانواده ها در جریان اجرای این احکام قرار نگرفتند.
پی نوشت آخر:
دلمان برای یک گفتگوی خوب و خالی از درد با اهالی خانه مان تنگ شده است. یک گفتگوی خبری که در آن نه از زندان خبری باشد و نه از کشته شدن و اعدام.
منبع: پارس دیلی نیوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر