۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

مبارزه با اراذل و اوباش











این روزها طرح ارتقاع امنیت اجتماعی دوباره علم شده.

نمی دانم چرا؟ چرا به این طرح و داستان پشت پرده آن بدبینم. یا شاید هم می دانم چرا، اما تنبلی اجازه نمی دهد به لایه های پایین تره ذهنم بروم. یا نه از اینکه به آن فکر کنم وحشت دارم؟

یک روز یکی از دوستان قدیمی که جوانیمان را باهم بزرگ شده بودیم و گاهی از سرتفنن و تبیکاری سری به بسیج و پایگاه محله می زدیم، بعد از کلی صحبت مانند کسی که قصد داشته باشد بدون گفتن مستقیم از موضوعی بخواهد شما را از آن آگاه سازد گفت: راستی فلانی اگه از کسی شاکی هستی بگو یه حالی بهش بدیم. گفتم خب اگه بحث دعوا باشه و حریفش نشم بی خبرتون نمی زادم. گفت نه مسلئه چیزه دیگه ایه. از طرف پایگاه به ما گفتن دنبال آدمایی بگریدن که مورد دارن. مهم هم نیست این مورد چقدر راست یا دروغ باشه یا عمق قضیه چقدر. فقط همینقدر بدون که اگه از کسی شاکی هستی بگو می بریم یه حال حسابی بهش بدیم. از بابت هیچی هم نگران نباش. اگه مسئله شخصی هم باشه ما درخدمتیم.

بعد از آن گفتگو و گذشت زمان نه چندان طولانی طرح مبارزه با اراذل و اوباش و البته استخدام دوست ما در اداره اطلاعات کلید خورد. (البته ایشان تنها کسی نیستند که من می شناسم و جهت استخدام به اداره اطلاعات دعوت شده است.)

با کلید خوردن طرح مبارزه با اراذل و اوباش و مشاهده نحوه عملکرد نیروهای مربوطه به این می شد به این نتیجه رسید که اهداف پنهانی در پس این طرح نهفته است. یکی از آن اهداف می توانست فراهم آوردن مقدمه ای جهت برخورد با جریان های مخالف اجتماعی سیاسی باشد. دیگری می توانست ایجاد رعب و وحشت در جامعه و به انفعال کشیدن جامعه باشد. و یا تمرین عملی برای نیروی هایی که آموزش دیده بودن و می بایست در مانوروی عملی آموخته های خود را به کار گرفته و پس از بررسی آیتم های مربوطه به اصلاح و ارتقای عملکرد خود بپردازند. از بین بردن قبح برخورد وحشیانه در انظار و ......

وقتی طرح یک شبه سهمیه بندی بنزین کلید خورد این همان نیروها بودن که به سرکوب اعتراضات خیاباین مردم اقدام کردند. زمینه سازی روانی هم از قبل انجام شده بود. به مردمی که اعتراض به شرایط نابرابر و نابسامان از حقوق اولیه آنها است برچسپ اراذل و اوباش زدند. کار زیرکانه ای بود. کاملا حساب شده و در پی برنامه ای ازقبل طراحی شده. در این شعبده لباس مشکی ها مجسمه تمام قد عدالت و حق بودن و هرکه درمقابل آنها باطل. سوپرمن های پفکی با در دست داشتن تمامیه قدرت و امکانات نظامی امنیتی و رسانه های شستشوی مغزی پیش از آنکه جنگ را آغاز کرده باشند پیروز میدان بودند. و کسیت که از قدرت مخرب رسانه های جمعی و تلویزیون این چراغ جادوی دولتمردان نامرد این مرز و بوم اطلاعی نداشته باشد.

در هان اثنا بود که در شایعه ای بودار درمردم شایع شد تعداد از افرادی که در طرح مبارزه با اراذل دستگیر شده بودند و از بدترین آن افراد هم به شمار می روند، از همان کسانی که حکم اعدام آنها قطعی بوده، از بین افراد شریری که در بکارگیری قصاوت و سنگدلی به حدی شهره هستند که به خواهران و مادران خودنیز تجاوز می کنن را یگان ویژه انتظامی جهت سرکوب مردم و مقابله با شورش های خیابانی به خدمت گرفته است.

در همون روزای اجرای طرح در مرحله اول اخبار ضد و نقیض و گاها وحشت ناکی از بازداشتگاه کهریزک به بیرون درز می کرد. لزوم پیگیری صحت و ثقم این مطالب باعث شد کسانی به دفاع از حقوق شهروندی و حقوق بشر به اعتراض ادامه دهند و از طریق مراجع قانونی پیگیر این بی قانونی ها و قانون شکنی ها از طرف پاسدارن قانون باشند.

بسیاری براین باورند که کسانی که در آن طرح کذایی دستگیر شدند الزاما از اراذل و اوباش نبوده اند. حکومت درلوای این طرح با افراد دیگری که از معترضین با اوضاع موجود بودند نیزبرخورد نموده است. به راستی چه درصدی از دستگیرشدگان و کسانی که با آنها برخورد شده است از اراذل و اوباش بودند؟ به راستی چه پیامدی نسیب آسیب دیدگان این طرح وحشیانه خواهدشد؟ به خیابان کشانیدن برخوردهای خفیف شده درون بازداشتگاه ها و زندان ها به چه هدفی صورت می گیرد؟

(( در سال 86 نیز، نیروهای نقاب دار پلیس، در یک عملیات خشونت آمیز گسترده و در قالب "طرح جمع آوری اراذل و اوباش"، شبانه به منازل برخی شهروندان یورش بردند و پس از بیرون کشیدن آنان از منزل، این افراد را در برابر دوربین های صدا و سیما و عکاسان خبری مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و با انداختن آفتابه بر گردن این شهروندان آنها را به بازداشتگاهی که بعدها به "شکنجه گاه کهریزک" مشهور شد، منتقل کردند.

در همان زمان، انتقادهای گسترده ای از نحوه برخورد پلیس با متهمان مطرح شد تا حدی که محمد جعفری، معاون وقت دادسرای جنایی تهران ضمن اعتراف به اینکه "در قانون تعریفی از اراذل و اوباش نداریم" از پلیس انتقاد کرد. اما احمد رضا رادان در پاسخ وی گفت که تحقیر و ضرب و شتم علنی دستگیر شدگان با نظر دادستان تهران و علیرغم میل پلیس بوده‌است. مرتضوی در آن زمان دادستان تهران بود.

عماد الدین باقی، از فعالان حقوق بشر که هم اکنون در زندان به سر می برد، در همان زمان در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه نوشت: "نگارنده می‌تواند حداقل دو تن را نام برد که در میان اهالی محل اشتهار به شرارت نداشته و یکی از آنان وبلاگ ‌نویس بوده‌است اما با روش انداختن آفتابه بر گردن و ضرب و جرح بازداشت شده‌اند".

نا به گزارشی که سایت نوروز در مردادماه سال 88 منتشر کرد، برخی از زندانیان جان به در برده از "شکنجه گاه کهریزک" در اظهارات خود از همکاری برخی از افرادی که در سال 86 به عنوان اراذل و اوباش بازداشت شده بودند با پرسنل انتظامی سخن گفته اند.

ین جان به دربردگان اظهار داشته اند که این افراد به عوامل پلیس تبدیل شده و در ضرب و شتم ها و آزار جنسی بازداشت شدگان نقش داشته اند.

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/2010/may/06//-e5215dd58d.html

))

اینان برادران و خواهران مایند. اینان به همان اندازه از این آب و خاک سهم دارند که من و تو. می بینید که ما هم مانند سران اشغالگر این وطن به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستیم؟ کدامیک از این کسانی که مورد این بی مهری و بی آبرویی واقع شده بودند (و خواهند شد) در دادگاه های صالحه و یا همین دادگاه های نمایشی- فرمایشی رژیم محکوم شده بودند؟ راستی آیا اوباش از نقطه نظر علوم اجتماعی دارای تعریف و دسته بندی است؟ اوباش حکومتی چگونه پدیده ای است؟

به راستی کسانی که با این بی پروایی در برابر دیدگان عموم و درحضور دوربینهای رسانه ها این چنین با شهروندان برخورد وحشیانه ای دارند در بازداشتگاه هایی که هیچ ناظری در آن نیست چگونه برخورد خواهند کرد؟

به راستی جنبشی که در روزهای پس از اعلام نتایج انتصابات ریاست جمهوری کاملا نمود پیدا کرد به این مغز فندقی ها نمایاند که به ترکستان می روند و ایران به آنچه لیاقتش را دارد خواهد رسید اگرچه سیدعلی ها نخواهند.



مقاله ای بسیار زیبا از آقای مسعود نقره کار به آدرس ذیل :

اراذل و اوباش حکومتی

تاریخ سیاسی ما

۱ نظر: